پایان لیگ برتر برای پرسپولیس تلخ بود؛ نه جامی، نه افتخاری، نه آن هیاهوی همیشگی که به سکوی قهرمانی ختم شود. اما در میان این فصل پرنوسان و بیحاصل، یک نام همچنان برق زد: علی علیپور، مهاجم پرتلاش و وفادار سرخها که بیسروصدا و با پشتکار همیشگیاش، به یکی از گلزنترین بازیکنان این فصل بدل شد.
با وجود انتقاداتی که به عملکرد پرسپولیس وارد بود—از خط دفاعی شکننده گرفته تا خط میانیای که خلاقیت لازم را نداشت—علیپور نشان داد که همچنان میتوان روی غریزه گلزنیاش حساب باز کرد. او با ثبت گلهای متعدد، پرسپولیس را در کورس نگه داشت، حتی اگر در نهایت جامی به دست نیامد. اگر دیگر خطوط تیم همانند خط حمله علیپور کارآمد عمل میکردند، شاید اکنون پرسپولیس فصل را با لبخند تمام میکرد، نه حسرت.
اما در کنار این موفقیت فردی، علیپور با یک واقعیت تلخ دست و پنجه نرم میکند؛ بدشانسی تاریخی در عرصه ملی. او در دورانی به اوج رسید که مهدی طارمی و سردار آزمون، هر دو در سطح اول فوتبال اروپا میدرخشند و پیراهن شماره ۹ تیم ملی را قبضه کردهاند. با وجود توانایی، انگیزه و آمار درخشان، علیپور در صف انتظار مانده است؛ نه به خاطر ناتوانی، بلکه به خاطر رقابتی نابرابر با ستارگان بینالمللی.
این وضعیت، یادآور سرنوشت رضا عنایتی در دهه ۸۰ است؛ مهاجمی که بارها عنوان آقای گلی لیگ را به دست آورد، اما در دوران سلطه علی دایی بر خط حمله تیم ملی، فرصت چندانی برای درخشش پیدا نکرد. علیپور نیز این روزها، بیآنکه دیده شود، زیر سایهی طارمی و آزمون ایستاده است—درست مانند عنایتی که زیر سایهی دایی ایستاد.
با این حال، عملکرد علیپور در این فصل پیام روشنی دارد: گلزنها همیشه دیده نمیشوند، اما هرگز بیاثر نمیمانند. شاید درهای تیم ملی به روی او همچنان نیمهباز بماند، اما تلاش و ثبات او نشانهای است از ارزشی که باید در فوتبال داخلی به آن توجه کرد—ارزشی که لزوماً درخشش در اروپا شرط آن نیست.